مسافرت به گرمسار
جای همتون خالی مهرماه رفتیم گرمسار خونه دوستمون اقارضا وسهیلا خانم . عروسی برادر سهیلا خانم بود مارو دعوت کردن ما هم بدمون نمی اومد که بریم عروسی گرمساری هارو ببینیم. خیلی عروسی خوبی بود بهمون خیلی خوش گذشت.صباهم تو عروسی کلی رقصید .دستشون درد نکنه خیلی بهشون زحمت دادیم .
ما٢روز گرمسار بودیم یه روزش که عروسی بود و خونه اقارضا بودیم یه روزش هم رفتیم خونه یه دوست خوب دیگه /حسین اقا ورویا جون/که واقعا بهشون زحمت دادیم و خیلی خیلی بهمون خوش گذشت. صبا به عمو حسین میگه عمو کشمشی هر کاری میکنم درست بگه نمیتونهاخه فامیلی حسین اقا کشمیر.صبا هم به جای کشمیر میگه کشمش .خلاصه اینکه با عمو کشمشی ورویاجون یه روز ناهار رفتیم /بنه کوه/یکی از مناطق تفریحی گرمسار .برای اینکه جایی پیدا کنیم که سایه باشه مجبور شدیم از اب رودخونه رد بشیم تا بریم زیر سایه درختی بشینیم و ناهار بخوریم.جاتون خالی خوش گذشت البته همه ما خیس خیس خیس شدیم خیلی خوب بود البته صبا خیس نشد چون باباش بغلش کرد.وقتی صبا از رودخونه رد میشد یک کم ترسیده بود ولی اخرش خوشش اومده بود و دیگه نمی ترسیداین هم چند تا عکس از /بنه کوه/ گرمسار: